آخرین فیلم و سریال ایرانی


خلاصه داستان : شکلاتی فیلمی به کاگردانی سهیل موفق و تهیه کنندگی ایرج محمدی محصول سال ۱۳۹۵است. این فیلم در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شده است. «شکلاتی» یک اثر متفاوت در ژانر کودک و نوجوان به‌شمار می‌رود که نگاه تازه‌ای به دنیای کودکان دارد. «شکلاتی» اولین فیلم بلند سینمایی سهیل موفق در ژانر کودک و نوجوان است که شهریور ماه ۱۳۹۵ در تهران کلید خورد و اوایل آبان ماه پس از گرفتن سکانس‌هایی در شمال کشور، فیلمبرداری آن در کارخانه شکلات‌سازی به پایان رسید.همه چیز از یک جعبه شکلات شروع شد. یعنی من بچه بودم … بچه هم که باشیم بازم شکلات عاشقانه‌ترین مزه دنیاست اما «شکلاتی» اولین فیلم بلند سینمایی سهیل موفق در ژانر کودک و نوجوان است که شهریور ماه در تهران کلید خورد و اوایل آبان ماه پس از گرفتن سکانس هایی در شمال کشور، فیلمبرداری این پروژه در کارخانه شکلات سازی به پایان رسید. در خلاصه داستان «شکلاتی» آمده است: همه چیز از یک جعبه شکلات شروع شد. یعنی من بچه بودم ...بچه هم که باشیم بازم شکلات عاشقانه ترین مزه دنیاست اما...شکلاتی» ظرفیت رقابت در جشنواره های تخصصی بین المللی را هم دارد. البته اگر جشنواره فیلم فجر جایگاه ویژه‌ای برای ژانر کودک و خانواده در نظر می گرفت باعث خوشحالی و افتخار بود که در این رویداد حضور پیدا کنم ولی طبق سنوات گذشته فیلم هایی از ژانر کودک و نوجوان یا برای رقابت در بخش اصلی انتخاب نمی‌شوند یا اگر هم به این رویداد راه پیدا می‌کنند به حاشیه رفته و مورد توجه قرار نمی گیرند.
خلاصه داستان : Game of Thrones یک سریال تلویزیونی تلویزیونی فانتزی آمریکایی است که توسط دیوید بنوف و دی. بی. وایس ساخته شده است. این یک سازگاری از یک آهنگ یخ و آتش است، مجموعه ای از رمان های فانتزی جورج R. R. مارتین، که اولین بار آن است که A Game of Thrones است. این فیلم در بلفاست و جاهای دیگر در انگلیس، کانادا، کرواسی، ایسلند، مالت، مراکش، اسپانیا و ایالات متحده آمریکا فیلم برداری شده است. این سریال در تاریخ 17 آوریل 2011 در HBO در ایالات متحده پخش شد و فصل هفتم آن در 27 اوت 2017 به پایان رسید. این سری با فصل هشتم آن در سال 2019 به پایان خواهد رسید. بازی قرون وسطی در قاره های داستانی Westeros و Essos قرار دارد و دارای چند خط پلات و یک گروه بزرگ است اما متشکل از سه قوس اصلی داستان است. مراسم اول قهرمانی در تخت آهنین هفت امپراطوری و پیروی از یکپارچگی و درگیری های میان خانواده های نجیب زاده ای است که یا برای تسلط بر تخت سلطنت می کنند یا برای استقلال از تخت سلطنت می کنند. قصه دوم داستان بر روی نسل گذشته سلسله حاکم سرنگون شده قلمرو، تبعید و تسخیر بازگشت به تخت است. مراکز داستان سوم در برادری طولانی مدت متهم به دفاع از قلمرو علیه تهدید های باستانی مردم و موجودات افسانه ای که به دور از شمال زندگی می کنند و زمستان های متداول که قلمرو را تهدید می کنند،
خلاصه داستان : فیلم اتاق تاریک در مورد زوج جوانی هست که دارای یک فرزند به نام امیر هستند. در این فیلم ساره بیات نقش همسر ساعد سهیلی را ایفا میکند که چندین سال از همسر خود بزرگتر است . این زوج بنا به دلیلی از شهرستان به تهران می آیند و بعد از گذشت چند روزی فرزند شان را گم میکنند.بعد از وقوع جریاناتی فرزند آنها پیدا میشود . روزی که پدر امیر او را در حمام میشست از فرزند خود چیزهایی میشنود که در جریان این گم شدن برای او اتفاق می افتد. فرهاد ابتدا خودش تصمیم می‌گیرد به دنبال فردی که بدن امیر را دیده است بگردد چرا که پس از اصرارهای فرهاد، امیر حاضر نمی‌شود اسم آن فرد را بگوید. شاید به نوعی می‌توان گفت دلیل این ترس، نحوه برخورد فرهاد نیز است چرا که امیر را از اینکه این موضوع را حتی با مادرش درمیان بگذارد می‌ترساند. این همان شیوه‌ای است که یونگ می‌گوید پدر و مادر همان طور که خودشان رفتار می‌کنند، رفتار فرزند را نیز مشابه خود پرورش می‌دهند. حتی وقتی که فرهاد در نهایت به هاله (مادر امیر) هم این موضوع را می‌گوید، بر سر اینکه شیوه درست برخورد با این موضوع چیست اختلاف نظر دارند. هاله معتقد است باید درباره‌ این موضوع با امیر حرف بزنند اما فرهاد اصرار دارد که این عمل تاثیر بدی روی فرزندشان می‌گذارد و این مسئله را برای او تشدید می‌کند.
خلاصه داستان :  جوانی شهرستانی که همراه تنبور خود به تهران آمده، «راه رفتن روی سیم» را آغاز می‎کند. داوود (احمد مهرانفر) جز نواختن تنبور کار دیگری بلد نیست و از سویی نمی‎تواند با حقوق حداقلی یک کارگر ساده در تهران سر کند. او پس از جستجوی بی‎نتیجه کار در بازار، به سراغ تنها آشنای خود در تهران می‎رود. حبیب حقوقدان است و نمی‎تواند کمک زیادی به یک نوازنده تنبور بکند. داوود از خانه حبیب دست خالی بر نمی‎گردد. او افسانه (اندیشه فولادوند) را پیدا می‎کند. دختری چادر بر سر و سر به زیر. داوودِ آرام و ساده‎دل نیمه دیگر خود را در افسانه می‎بیند.  ما افسانه زندگی دیگری نیز دارد. او مغز متفکر و به نوعی اوراکل بند موسیقی راک جیرجیرک‎ها است. شخصیت واقعی او شر و شور، بی‎قید و معترض است و ظاهری کاملاً متضاد با بافت خانوادگی خود دارد. او قرار بوده مظهر تناقضات جامعه باشد؛ جامعه‎ای درگیر میان سنت. فیلم ادعا می‎کند دنبال مفاهمه است. مفاهمه نسل قدیم و جدید. مفاهمه موسیقی مقامی و موسیقی مدرن. مفاهمه حس و منطق. مفاهمه سنت و مدرنیته. فیلم موسیقی را وسیله این کار قلمداد می‎کند و با راه رفتن روی تارهای ساز به دنبال رسیدن به سنتز در دیالکتیک خود است. سکانسی که داوود شروع به نواختن تنبور در جواب صدای پنکه می‎کند، این امید را در تماشاگر زنده می‎کند که قرار است فیلمی موزیکال یا حداقل درباره احوالات یک نوازنده ببیند. 
خلاصه داستان : داستان فیلم آستیگمات در مورد زندگی نافرجامی هست که سالهای پیش از هم پاشیده است. مرد خانواده که اکنون سن و سالی از او گذشته بود به خانه ای که زن و فرزندان سابقش در آن زندگی میکند برگشته است اما نه از روی دلتنگی و پشیمانی. در واقع با بازگشت او کل زندگی آنها به یکباره متلاشی میشود و از هم می پاشد. پدر سابق خانواده برگشته بود تا خانه ای همسرسابق و فرزندانش را که در آن زندگی میکند را پس بگیرد. اما این خانه اکنون تنها منبع در آمد این زن خانه بوده است و به علاوه تنها سرپناه آنها  بود.  یکی از پسران این خانوداه نیز که رویای پولدار شدن را در سر خود می پرورانددر زیر زمین خانه شان مشغول پرورش زالو بود تا بتواند از این طریق سرمایه ای جمع کند و پولدار شوند. این پسر دلسوز وقتی این اوضاع و احوال را میبیند تلاش خود را میکند تا بتواند باردیگر پدر و مادر خود را آشتی دهد تا به زندگی برگردند اما متاسفانه مادرش قبول نمی کند که بار دیگر با همسر سابقش زندگی کند. به علاوه او در حال ازدواج با مرد دیگری بود. در همین اوضاع و احوال نوه ی آنها که کودکی بیش نبود و به مدرسه میرود در مدرسه برای معلم خود دردسری بزرگ می آفریند که به بار مشکلات آنها افزوده میشود