آخرین فیلم و سریال ایرانی


خلاصه داستان : «خوک» فیلم طنزی است که به اندازه‌ی نامش عجیب و خل‌وضعانه است. آنچه که در «خوک» آشکار می‌شود شکنندگی ایگوی مردی (کارگردانی) است که اجازه‌ی کار ندارد و به نظر می‌رسد از مشکلات شدید خشم رنج می‌برد. داستان از جایی آغاز می‌شود که این کارگردان می‌فهمد بازیگر الهام‌بخشش می‌خواهد با کارگردان دیگری کار کند. این نگرانی‌ها البته تا زمانی که سر چندین کارگردان مشهور ایرانی توسط قاتلی بریده می‌شود ادامه پیدا می‌کند. او که دیگر فیلم نمی‌سازد و به کار کردن روی تبلیغات روی می‌آورد صبورانه منتظر روزی است که توسط قاتل به قتل برسد. زمانی که به نظر می‌رسد آن روز قرار نیست بیاید کم‌ کم نگران می‎‌شود که شاید دیگر فیلمساز مهمی نیست. فیلم در نتیجه‌اش ایگوی مرد مدرن فیلمساز را در جلوی لنز یک کمدی-سیاه تحلیل کرده و تخریب می‌کند. با وجود اینکه «خوک» به اوج متافیکشنالی که قولش را داده نمی‌رسد اما به وسیله‌ی بنیاد هوشمندانه‌اش ترسیم بسیار بامزه و خنده‌داری از جامعه‌ای است که هم در واقع و هم به شکلی استعاری در حال از دست دادن سرش است
خلاصه داستان : داستان فیلم آستیگمات در مورد زندگی نافرجامی هست که سالهای پیش از هم پاشیده است. مرد خانواده که اکنون سن و سالی از او گذشته بود به خانه ای که زن و فرزندان سابقش در آن زندگی میکند برگشته است اما نه از روی دلتنگی و پشیمانی. در واقع با بازگشت او کل زندگی آنها به یکباره متلاشی میشود و از هم می پاشد. پدر سابق خانواده برگشته بود تا خانه ای همسرسابق و فرزندانش را که در آن زندگی میکند را پس بگیرد. اما این خانه اکنون تنها منبع در آمد این زن خانه بوده است و به علاوه تنها سرپناه آنها  بود.  یکی از پسران این خانوداه نیز که رویای پولدار شدن را در سر خود می پرورانددر زیر زمین خانه شان مشغول پرورش زالو بود تا بتواند از این طریق سرمایه ای جمع کند و پولدار شوند. این پسر دلسوز وقتی این اوضاع و احوال را میبیند تلاش خود را میکند تا بتواند باردیگر پدر و مادر خود را آشتی دهد تا به زندگی برگردند اما متاسفانه مادرش قبول نمی کند که بار دیگر با همسر سابقش زندگی کند. به علاوه او در حال ازدواج با مرد دیگری بود. در همین اوضاع و احوال نوه ی آنها که کودکی بیش نبود و به مدرسه میرود در مدرسه برای معلم خود دردسری بزرگ می آفریند که به بار مشکلات آنها افزوده میشود
خلاصه داستان : صدای زندگی روستایی در هر پلان«اسرافیل» موج می‌زند، اما مهم‌ترین ویژگی صدای «اسرافیل» را در قطاری که در تمام سکانس‌های شمالی فیلم می‌بینیم می‌توان شنید. قطاری که آغازکننده قصه ماهی (هدیه تهرانی) و بهروز (پژمان بازغی) بوده است و در پایان هم قصه این دو را تمام می‌کند. «اسرافیل» از عشق و مرگ می‌گوید. از عشق‌های گذشته مثل مردگانی از قبر برخاسته که به دنبال فرجام خود آمده‌اند. داستان عاشقانه ماهی و بهروز در نوجوانی به دلیل رفتارهای سنتی یک جامعه کوچک با المان‌های روستایی ناتمام مانده است و حالا که ماهی عزادار مرگ پسرش از ازدواج اجباری‌اش است بهروز بازگشته و زخم‌های قدیمی را گشوده است. حرف‌وحدیث‌ها بار دیگر ماهی و زندگی‌اش را احاطه می‌کند و زندگی در حال فروپاشی وی را بیش‌ازپیش تهدید می‌کند روایت کاملاً به دونیمه تقسیم می‌شود…سارا دختری است که همه زندگی‌اش به دلیل بیماری روانی مادر تحت‌الشعاع قرارگرفته است و حالا ازدواج با بهروز راه فراری پیش رویش است که نمی‌تواند از آن بگذرد. درست با ورود به زندگی  فیلم در یک سراشیبی می‌افتد. دیگر نه خبری از نماهای چشم‌نواز ابتدایی فیلم است، نه داستان عاشقانه‌ای که علی‌رغم کاستی‌هایش تا اینجا خوب پرورانده شده بود. با ورود به زندگی سارا مشکلات و دغدغه‌های دختری ترسیم می‌شود که اتفاقاً مشابهش در یک پرداخت حساب‌شده‌تر در وارونگی اکنون روی پرده است
خلاصه داستان : Originals یک سریال تلویزیونی آمریکایی است . این مجموعه به عنوان مجموعه ای از خاطرات خونآشام ساخته شده است. سریال کلاسیک مایکلزون هیبرید خونین و گرگ است که او و خانواده اش فراتر از سیاست های فراطبیعی فرار کرده اند. سریال اصیل ها یا اورجینال یک سری از خاطرات خون آشام است که در اطراف خواهر و برادر میکلسون ، کلاوس و الی  و قرار دارد. همچنین نشان داد که هیللی  حامله است و فرزند کلاوس است و به همین ترتیب به بازیگران پیوسته است. نمایش با برادران اصلی آغاز می شود که برای اولین بار  به شهر نیواورلئان می رسد. از زمانی که شهر ابتدا ساخته شد، آنها مجبور شدند از پدر فرار کنند. در غیاب آنها، پرول کلاوس، مارسل مسئولیت این شهر را برعهده گرفت. کلاوس تصمیم می گیرد که آنها باید با از بین بردن مارسل ،شهری که متعلق به آنها بود را دوباره از آن خود بکنند . در حالی که تصمیم بر انجام این کار می کنند، باید شهر خود را از جنگ بین خون آشام ها، دزدان دریایی و جادوگران محافظت کنند. با گذشت زمان، دوستی های جدید و قدیمی شکل می گیرد، عشق در هوا است، مرگ آنها فرا می گیرد.